شهید ذوالفقار ذوالفقاری




شهید ذوالفقار ذوالفقاری فرزند علی در سال  1325 در ورزنه در یک خانواده ی فقیر کشاورز بدنیا آمد و در محیطی سراسر فقر و محرومیت بزرگ شد. به خاطر علاقه زیاد به درس با وجود مشکلات طاقت فرسا راهی مدرسه شد و دوره ی ابتدایی را به اتمام رسانید. از همان کودکی به کشاورزی و دامداری پرداخت و در تأمین معاش خانواده کمک حال پدر خود بود. در آن زمان کشاورزی یک شغل بسیار پر زحمت و کم درآمد و تنها منبع درآمد خانواده بود. پر زحمت بودن و کم درآمد بودن به علاوه فشارهایی که از طرف مالکین و زمین داران بزرگ
 وارد می آمد، زندگی مردم رادر یک حالت بسیار نامساعد تر ازقبل کرده بود. به تبع آن فقر فرهنگی که خواسته و دست آویز مکندگان زالوصفت و زور گو بود مردم را با یک وضع اسفناکی رو بر رو کرده بود. مسلم است فرزندانی که در این خانواده بزرگ شوند به خصوص باتوجه به ایمان مذهبی خانواده هادر مقابل ظلم و استبداد و خودکامگی و تبعیض ساکت نمی نشینند. شهید ذوالفقاری از این جمله افراد بود. مبارزی دلیر، مؤمنی متعهد و آگاه به مسائل روز بود. در طول مدت درس نبوغ و استعداد فوق العاده اش را نشان می داد. در سال 1342 علی‎رقم میل باطنی خود به سربازی رفت. او خدمت در آن روزگار را جز بیگاری برای مزدوران اجنبی چیز دیگری نمی دانست پس از اتمام دوره ی سربازی به زادگاهش برگشت و چندی بعد به اصفهان رفت و با تلاش و کوشش و همتی که داشت، توانست در کارخانه ی ذوب آهن استخدام گردد. در این هنگام شهید ذوالفقاری هم کار می کرد و هم دوره ی راهنمایی شبانه را می گذراند. در سال 1350 در سن25 سالگی ازدواج نمود که حاصل آن یک فرزند پسر و دو دختر می باشد. در به ثمر رساندن نهال انقلاب اسلامی علاقه ی خاصی داشت و از همان آغاز نهضت از پیشروان و انقلابیون مبارز بود. با شروع جنگ تحمیلی او که همه ی امید های خود که همان پیروزی انقلاب اسلامی بر قدرت های بزرگ اما پوشالی دنیا بود را در خطر می دید، مصمم شد تا در  این مرحله بسیار حساس نیز به یاری انقلاب بشتابد. با وجودیکه درجبهه نبرد اقتصادی به وجودش نیاز بود ولی جبهه نظامی را ترجیح داد و پس از آموزش نظامی در فولادشهر، عازم جبهه  های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات
 افتخار آفرین فتح المبین در گرما گرم نبرد با دشمنان بعثی قرار گرفت و در تاریخ
 1361/1/7در منطقه ی عملیاتی رقابیه به فوزعظیم شهادت نائل آمد و بدینسان زندگانی این جانباز و فدایی انقلاب اسلامی با فتحی مبین به پایان رسید. پیکر پاک و مطهرش در فولادشهر تشییع و بنابه وصیتش در همان جا به خاک سپرده شد. عظمت و بلندی فکر و سعه صدر و آگاهی های عمیق اسلامی را در وصیت نامه این شهید جست و جو می کنیم باشد که توشه ای برگیریم

...

"قسمت هایی از وصیت نامه شهید ذوالفقار ذوالفقاری

"

هم اکنون خداوند ولی خودش را برای هدایت ما و رشد ما، برای امت مستضعف ایران و جهان فرستاده است. باشد که ما شکر این نعمت را بدانیم و به جا آوریم و قدر این نعمت وموهبت الهی را بدانیم.  زیرا که شکر، نعمت را افزون می کند.
 آیا این دنیا با این همه غرور و فریب و نیرنگ آرزوی ما را برآورده می کند یا نه، برعکس انسان در منجلاب جهل و غرور قرار می دهد.
 ای برادران مسلمان: زمان، زمان ایثار است و اسلام به خون، جسم و روان ما نیاز مبرم دارد تا توسط انفاقهای ما اسلام قوت گیرد.
 برادران خود تان را بیازمائید و وجدان خویش را در محکمه ی عقل برده و کلاه خویش را قاضی کنید، الان اسلام حضرت  محمد(ص) و اسلام علی(ع) میرود که جهان را بگیرد.
 شما ساکت ننشینید که ایادی مزدور آمریکا در منطقه همچون صدامیان و در داخل چون گروه های منافق و مشرک، اسلام را ملعبه ی دست قرار دهند و آن را برای جهانیان وارونه جلوه بدهند.
 قیام کنید و همانند بنیان مرصوص در مقابل کفر، بتان ساختگی دست بشر رابه زیر کشید و با رهنمودهای امام که برای اولین بار فرمود: (آمریکا هیج غلطی نمی تواند بکند) غول تهی را با اتحاد خویش نابود کنید.
 برادران و خواهران، من با آگاهی  تمام و با شناخت از اسلام، شهادت و جهاد را انتخاب نموده و به جهاد با کافران رفتم که با ایثار خونم، خدمتی به اسلام کرده و اسلام را یاری کنم.
 خواهران: شما رابه تقوی سفارش نموده و امیدوارم زینب گونه و فاطمه وار عمل نمایید تا فرزندان شما، همانند ابوذر ها و سلمان ها به جامعه تحویل داده شوند. زیرا که شما با یک دست گهواره فرزندانتان را تاب می دهید و با دست دیگر جهان را، چون تربیت و رشد آنها بدست شماست که
 ""خشت اول گر نهد معمار کج   تا ثریا می رود دیوار کج"