شهید رضاعلی تقی پور
چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ
اواسط سال 1343 خانواده چند نفری تقی پور به نور وجود گوهری تابناک منور شد.شهیدتقی پور به حق یکی از یاران مخلص امام و پشتوانه بزرگی برای نهضت اسلامی بود. زندگینامه این شهید بزرگوار را از زبان پدرش استاد محمد تقی پور بیان می کنیم.
رضاعلی درسال 1343 در ورزنه متولدشد. سال 1349 او رابه مکتب بردم ومدتی درمکتب درس خواند وقرآن رافراگرفت.بعدازآن به دبستان رفت وتا سال 1358 کلاس دوم راهنمایی رادرمدرسه راهنمایی سیدجمال الدین اسد آبادی تمام کرد بعداز صدور فرمان امام مبنی برتشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفین)در ورزنه نیز بسیج تشکیل شد. دراین موقع به اوگفتم اگرمایل هستی دربسیج ورزنه ثبت نام کن با شنیدن این پشنهاد بسیارخوشحال شدوگفت:پدرجان اگرشماراضی هستی خودم خیلی علاقه مند هستم. مدت یکسال دربسیج ورزنه بود.باشروع جنگ تحمیلی وحمله نظامی استکبار علیه انقتاب اسلامی به اصفهان رفت ومدت یکماه درپادگان آموزش نظامی دید.بعدازآن به مرخصی آمدوچند روزی در ورزنه بود سپس به همراه چندتن از رفقایش ازجمله شهید علی کریمی به کردستان اعزام شدومدت سه ماه درکردستان بود.پس ازبیست روز مرخصی مجددا برای رفتن به جبهه ثبت نام کرد وبه جبهه جنوب اعزام شد ومدت چهار ماه ونیم درجبهه مشغول رزم بی امان باکفاربعثی بود.بدنیست دراینجاخاطره ای از او نقل کنم وآن اینکه یکبار اوبه من میگفت:پدرجان در3 عملیات شرکت کردم ودر یک حمله ما بیش از سی و پنج کیلومتر به طرف دشمن پیشروی کردیم تا اینکه کاربه جایی رسید که فرمانده مان را گم کردیم وبدون فرمانده پیشروی میکردیم تا اینکه دستور عقب نشینی دادند.وقتی ازجبهه آمد یکی ازاقوام به اوگفت الان 6 ماه است که درجبهه هستی ودرآینده هم باید به خدمت سربازی بروی پس فعلا ازرفتن به جبهه صرف نظر کن. ایشان درجواب گفت:من با خدای خودعهدکرده ام تااین جنگ هست وتا اسلام درخطراست ساکت نباشم و تا جان دربدن دارم وتاخون در رگ دارم درراه دین خدا میکوشم.او یکپارچه خالص شده بود وخدایی شده بود.این دفعه که به جبهه اعزام شدبعداز دوماه درعملیات بیت المقدس در 1361/2/28 به درجه رفیع شهادت رسید.امیدوارم دربهشت برین با هجده ساله امام حسین (ع) همنشین باشد.
"'قسمتهایی ازوصیت نامه شهید رضاعلی تقی پور""
ای ملت به یاد جمله ای ازامام حسین (ع)افتادم که گفت:من مرگ درراه خدا را جزسعادت نمیدانم وآن را بهتراززندگی باظالمین میدانم. آری برادان امام حسین صدای "من ناصر ینصرنی"خود را سردادو من نیز لبیک گفتم نه تنها من بلکه جمع کثیری ازهمرزمان من چنین کردند. جبهه های ایران کمتراز جبهه کربلا نیست که امام حسین (ع)علی اکبر خود را فدای اسلام کرد.خون من وامثال من مگر ازخون جوان امام حسین (ع)بالاتر است نه این یک حرف به تمام معنی اشتباه است.برادران من مقدمات شهادت را درخوداحساس میکنم. ازملت غیورمیخواهم که اگرشهید شدم مرا درگلستان شهدا کنارقبر شهید ترابی به خاک بسپارند.چون او یکی ازشهدای این نهضت بوده است. ؛والسلام"
۹۲/۰۷/۲۴