شهید حسن بنویدی
شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ
شهید حسن بنویدی فرزند علیرضا در
سال 1346 در یک خانواده کشاورز و محروم تولد یافت.فشار فقر و محرومیت در خانواده
به حدی بود که از همان آغاز کودکی به محض اینکه توانایی کارکردن را پیدا نمود به
کشاورزی پرداخت و در تامین مخارج زندگی کمک حال خانواده بود.خانواده محترمش وقتی
زندگینامه عزیز دلبندشان را تعریف می کنند از هرجا سخن می آغازند٬ اولین حرف آنها
فقر و تنگدستی و کار طاقت فرساست.این شهید عزیز چندسالی نیز در گاوخونی در معیث
پدربزرگش به کار کشاورزی اشتعال داشت.مادرش با دلسوزی غیر قابل وصفی بیان می کند
که چگونه حسن را در کودکی با خون دل خوردن و با تحمل سختیها و رنجهای زیاد از حد
پرورش داده و آنگاه که او شروع به سخن می کند٬قلم از جوشش می ایستد و از نوشتن
شرمگین می شود...
توگویی با زبان بی زبانی می فهماند که با چه الفاظ و عباراتی می شود
این همه درد و رنج و گرفتاری و خون دل خوردن را نوشت.حسن در این فضای انبوه از
مشکلات و در عین حال مملو از معنویت و عشق به دین مذهب و ائمه طاهرین علیهم السلام
بزرگ شد.
شهید بنویدی درتابستان 65 به مدت
یکماه به جبهه های جنگ اعزام شد.سپس به علت عشق و علاقه به سپاه و جو معنوی آن جهت
گذراندن خدمت مقدس سربازی وارد سپاه پاسداران شد.پس از فراگیری فنون نظامی که به
مدت 45 روز ادامه داشت به جبهه های جنوب اعزام و از همانجا به خلیج فارس
رفت.مدت4ماه در خلیج فارس در پدافند هوایی مشغول خدمت بود.پس از آن به فاو عراق
عزیمت نمود و در همان منطقه بر اثر موج شدید انفجار در یک بمباران هوایی به شدت
مجروح شد و بدون اینکه خانواده خود را در جریان بگذارد مدتی در بیمارستان شهید بقایی
اصفهان تحت درمان قرار گرفت.پس از بهبودی نسبی به جبهه های کردستان در غرب کشوراعزام
شد.
سرانجام شهید حسن بنویدی این مبارز
دلیر در عملیات پیروزمند کربلای 10 در محور بانه در تاریخ 1366/3/28 به فوز عظیم
شهادت نائل آمد.شهید حسن بنویدی در مدت کوتاه عمر
خود طعم تلخ ناملایمات و گرفتاریها را چشید و به همین دلیل در دفاع از حریم نظام
جمهوری اسلامی و حمایت از آرمانهای مقدس اسلام بسیار حریص و کوشا بار آمد.خدایا تو گواهی که صف یاری کنندگان
دینت و شیفتگان به خدمت در راهت را چه کسانی تشکیل می دهند.عاشقان جمال و غواصان
دریای بیکران رحمت پا برهنه ومحرومینی هستند که در راه عشق تو که تنها معشوق حقیقی
آنان هستی سر می بازند.سعدی چه زیبا احوال عارفان حقیقی را
به رشته نظم درآورده است:
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشا کنان
بستانیم
تو به سیمای شخص می نگری ما در آثار صنع
حیرانیم
چون دل آرام می زند شمشیر سر ببازیم و
رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار زرفشانند و
ما سرافشانیم
والسلام
۹۳/۰۲/۱۳
با مطلبی با عنوان (شعارسال93،نشانگر سه نگرانی) به روزهستیم...منتظر دیدگاه های پرمهرشما!