شهید حسین حیدری خرم آبادی
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ
شهید حسین حیدری خرم آبادی در سال 1322
در یک خانواده محروم در ورزنه دیده به جهان گشود.این مجاهد عظیم الشان به علت فقر
مالی و فشار مشکلات خانواده اش مجبور به مهاجرت به قم شد٬ وی با اینکه در سنین
کودکی بود به شغل کارگری روی آورد.با اینکه به مدرسه نرفت ولی علاقه او به علم و
دانش به حدی بود که خود بدون کمک دیگران خواندن قرآن و کمی خواندن و نوشتن را یاد
گرفت.شهید حیدری خرم آبادی در سال 1340 ازدواج نمود و حاصل این ازدواج هشت فرزند
بوده است...
شهید حیدری خرم آبادی به اسلام و قرآن علاقه خاصی داشت و مبارزه با رژیم
ننگین و خائن قبل را وظیفه خود می دانست به همین جهت در قیام سال42 شرکت داشته و
در درگیری با مزدوران فریب خورده شاه در15خرداد بازداشت و پس از2روز شکنجه آزاد
شد.از آثار این شکنجه وحشیانه بدنش کبود شده بود و تا مدتی او را آزار می داد. آری
افتخار شهید حیدری این است که از مبارزین اولیه نهضت اسلامی است.ایشان در سال54 به
ورزنه بازگشت و در راه آهن مشغول به کار شد.با شروع نهضت اسلامی ایران در سال56 و57
به طور مداوم و مستمر و فعالانه در براندازی رژیم ستم شاهی نقش سازنده داشت.
با شروع جنگ تحمیلی و قصد استکبار
جهانی مبنی بر یکسره سازی کار انقلاب اسلامی و به خیال خام خود٬ براندازی نظام
جمهوری اسلامی٬شهید حیدری خرم آبادی در این مرحله نیز به کمک انقلاب اسلامی شتافت
و در سال62 با گذراندن دوره آموزش نظامی راهی جبهه های نبرد شد و به مدت سه ماه در
کردستان فعالیت نمود.در سال64برای دومین بار به جبهه های جنوب اعزام شد و در
عملیات پیروزمندانه والفجر8 شرکت نمود و پس از پایان عملیات به زادگاهش
بازگشت.مدتی بعد با درخواستهای مکرر٬ توافق مسئولین راه آهن را جلب نموده و دوباره
به جبهه اعزام شد و در22بهمن همراه سپاهیان حضرت مهدی(عج) راهی کوی عاشقان حسین شد.
سرانجام شهید حسین حیدری خرم آبادی در تاریخ
1365/12/4 در عملیات تکمیلی کربلای5 بر اثر ترکش توپ به شهادت رسید و بدینسان او
که از خرداد42 بر علیه استعمار و استبداد قیام کرده بود در اسفند65جان خود را
مخلصانه نثارانقلاب واسلام کرد و دین خود را ادا نمود و شعار خود را با خون خود به
عمل پیوند زد.
" قسمتهایی از وصیتنامه شهید حسین حیدری خرم آبادی"
در پیشگاه خداوند متعال واجب دانستم
که فرزندان وهمسرم را درخانه بگذارم و وارد میادین نبرد شوم واسلام عزیز را یاری
نمایم.در جبهه بنده بخاطر سه هدف میجنگم٬اول یاری نمودن اسلام٬هدف دوم نگهداری
ناموس٬ و هدف سوم دفاع از مملکت........اگر هزار سال عبادت کنید ودرمملکت
اسلامی براحتی به سر برید ویک ساعت باکفار ودشمن اسلام به ستیز به سر برید باهم
برابر نمی شود٬باید جنگید تا افراد ناپاک ازروی زمین برچیده شوند و زمینه ظهور
امام منتظر(عج)آماده شود.......بنده خیلی کوشش کردم که فرزند بزرگم
درس بخواند ولی تا کلاس دوم راهنمایی بیشتر درس نخواند.اول کسی که دشمن را از پای
درمی آورد دانش آموز است.بنده راضی نیستم که گوشه وکنار
خیابان بنشینند وزخم زبان بزنند وبرانقلاب اسلامی دهن کجی کنند.خون پاک بهترین
شهدا از صدراسلام تا کنون ریخته شده تا اسلام زنده مانده وشما خواب راحت میکنید
وبه زندگی خود ادامه میدهید.افرادی که مثل حیوان میخورند ومیخوابند نه دنیا دارند
ونه آخرت ٬آنها روز قیامت گیر هستند.
""توشه
آخرت را در دنیا بردارید""
"والسلام"
شهید حسین حیدری خرم آبادی در سال 1322
در یک خانواده محروم در ورزنه دیده به جهان گشود.این مجاهد عظیم الشان به علت فقر
مالی و فشار مشکلات خانواده اش مجبور به مهاجرت به قم شد٬ وی با اینکه در سنین
کودکی بود به شغل کارگری روی آورد.با اینکه به مدرسه نرفت ولی علاقه او به علم و
دانش به حدی بود که خود بدون کمک دیگران خواندن قرآن و کمی خواندن و نوشتن را یاد
گرفت.شهید حیدری خرم آبادی در سال 1340 ازدواج نمود و حاصل این ازدواج هشت فرزند
بوده است...
شهید حیدری خرم آبادی به اسلام و قرآن علاقه خاصی داشت و مبارزه با رژیم
ننگین و خائن قبل را وظیفه خود می دانست به همین جهت در قیام سال42 شرکت داشته و
در درگیری با مزدوران فریب خورده شاه در15خرداد بازداشت و پس از2روز شکنجه آزاد
شد.از آثار این شکنجه وحشیانه بدنش کبود شده بود و تا مدتی او را آزار می داد. آری
افتخار شهید حیدری این است که از مبارزین اولیه نهضت اسلامی است.ایشان در سال54 به
ورزنه بازگشت و در راه آهن مشغول به کار شد.با شروع نهضت اسلامی ایران در سال56 و57
به طور مداوم و مستمر و فعالانه در براندازی رژیم ستم شاهی نقش سازنده داشت.
با شروع جنگ تحمیلی و قصد استکبار
جهانی مبنی بر یکسره سازی کار انقلاب اسلامی و به خیال خام خود٬ براندازی نظام
جمهوری اسلامی٬شهید حیدری خرم آبادی در این مرحله نیز به کمک انقلاب اسلامی شتافت
و در سال62 با گذراندن دوره آموزش نظامی راهی جبهه های نبرد شد و به مدت سه ماه در
کردستان فعالیت نمود.در سال64برای دومین بار به جبهه های جنوب اعزام شد و در
عملیات پیروزمندانه والفجر8 شرکت نمود و پس از پایان عملیات به زادگاهش
بازگشت.مدتی بعد با درخواستهای مکرر٬ توافق مسئولین راه آهن را جلب نموده و دوباره
به جبهه اعزام شد و در22بهمن همراه سپاهیان حضرت مهدی(عج) راهی کوی عاشقان حسین شد.
سرانجام شهید حسین حیدری خرم آبادی در تاریخ
1365/12/4 در عملیات تکمیلی کربلای5 بر اثر ترکش توپ به شهادت رسید و بدینسان او
که از خرداد42 بر علیه استعمار و استبداد قیام کرده بود در اسفند65جان خود را
مخلصانه نثارانقلاب واسلام کرد و دین خود را ادا نمود و شعار خود را با خون خود به
عمل پیوند زد.
" قسمتهایی از وصیتنامه شهید حسین حیدری خرم آبادی"
در پیشگاه خداوند متعال واجب دانستم
که فرزندان وهمسرم را درخانه بگذارم و وارد میادین نبرد شوم واسلام عزیز را یاری
نمایم.در جبهه بنده بخاطر سه هدف میجنگم٬اول یاری نمودن اسلام٬هدف دوم نگهداری
ناموس٬ و هدف سوم دفاع از مملکت........اگر هزار سال عبادت کنید ودرمملکت
اسلامی براحتی به سر برید ویک ساعت باکفار ودشمن اسلام به ستیز به سر برید باهم
برابر نمی شود٬باید جنگید تا افراد ناپاک ازروی زمین برچیده شوند و زمینه ظهور
امام منتظر(عج)آماده شود.......بنده خیلی کوشش کردم که فرزند بزرگم
درس بخواند ولی تا کلاس دوم راهنمایی بیشتر درس نخواند.اول کسی که دشمن را از پای
درمی آورد دانش آموز است.بنده راضی نیستم که گوشه وکنار
خیابان بنشینند وزخم زبان بزنند وبرانقلاب اسلامی دهن کجی کنند.خون پاک بهترین
شهدا از صدراسلام تا کنون ریخته شده تا اسلام زنده مانده وشما خواب راحت میکنید
وبه زندگی خود ادامه میدهید.افرادی که مثل حیوان میخورند ومیخوابند نه دنیا دارند
ونه آخرت ٬آنها روز قیامت گیر هستند.
""توشه
آخرت را در دنیا بردارید""
"والسلام"
۹۲/۱۲/۰۵