سلام بر شهدا
قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟
دیگر نمیخندید ...! چه شده آن لبخندهای دائمتان؟
از چه دلگیرید؟ ...
راستی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟ خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید!
آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.
حالا خودمانیم ، بینی و بین الله رفتید که چه بشود؟
رفتید که آزادی داشته باشیم؟
رفتید که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟
رفتید که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟
شهدا جای پلاکتان را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !
جای شلوار خاکیتان را شلوارهای پاره پوره و چاک چاک گرفته
جای پیراهن ساده ی "مردانه " را تی شرت های مارک دار گرفته(بعضا آب رفته اند) !
پسرانمان زیر ابرو بر میدارند ! دخترمان ابرو تیغ میزنند !
اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، اماکن تفریحی ، مغازه ها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!
شما رفتید که خودتان را پیدا کنید و خدایتان را
اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !
گلوله دست شما را زخم انداخت و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی : خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود که چرا شما امل ها نمی گذارید راحت باشیم؟ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمی فهمید؟
اینجا اگر ماه رمضان به بعضی ها گفتی ماه رمضان است،حرمت نگه دارید.تو را میکشند...به همین سادگی
اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،تو را می کشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...
داغ بر دلم مانده ...
و من مات و مبهوت از این همه شجاعت که شما لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !
اینجا پسری با تیپ آنچنانی هر چقدر هم که بی احترامی کند به غیر و سر و صدا کند ،همه میخندند و میگویند چه با نمک !
اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند: زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!
دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس!
اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند : صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد
اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند ! به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ...
راستی ... این کتاب صورت هم عالمی دارد ! "فیس بوک" را میگویم
شرف و ناموس و اعتقاد بعضا پر ! عکسهایی در این فیس بوک از خود و خانوادشان میگذارند که آدم شرمش میشود نگاه کند
شما میگفتی "یاعلی" و زندگی میساختی
اینها عکس میگذارند ...خاطر خواه میشوند ... زندگی شروع میشود آن هم با یک "لایک" ... فردا هم طلاق!عجب پروسه ای!!!
این هم به نام آزادی !!! ...
این نظام را اعتقاد نگاه داشته... به تو میگویند آزادی نداری ... راحت باش ... زندگی کن!!! که دست از اعتقادت برداری
ما میگوییم بندگی کن و خوب زندگی کن ... آنها میگویند زندگی کن ،آزاد باش ...(هرزه بودن هنر است !)
خلاصه
جای ارزشها عوض شده ...دعایمان کنید.
به خودم میگویم: به دلم :
بسوز ...آتش بگیر...
آتش بگیر تا که بفهمی چه میکشم
رنگ ها عوض شده ... شهدا ما را دریابید ...
شهدا شرمنده ایم